برامون یه بار سنگین رسیده . فروشگاهها و انبار پره از جنس شده. شرکت بدون پیش پرداخت جنس میده. هرچی میگی رو دستم میمونه. میگه تو ببر. نفروختی برگردون. واسه همین همسر بیشتر به کار فروشگاه میرسه و من اغلب سر زمینم.
بعد برداشت گندم و جو هامون هفت هکتار زمین آماده کردیم تا توش ذرت بکاریم. دو هکتار هم هندونه خربزه. با اینکه بعد نماز صبح خوابیدم اما از هیجان ساعت شش بیدار شدم و رفتم چن تا کارگر گرفتم بردم تا تخم هندونه ها رو بکارن. این اولین دفعه بود که میدیدم. دیشب تخم ها رو تو آب ریخته بودم. دهقان ها با یک چیزی شبیه نیزه زمین رو سوراخ میکردن و توش تخم هندونه میذاشتن. جالب بود. تا ظهر وایسادم و کارشون رو تماشا کردم. تو ذل گرما . اونا منو خانوم مهندس صدا میزدن. یه لحظه خودمو تو آینه ماشین نیگا کردم. با یک نیم کلاه آفتابگیر و عینک دودی با مزه شده بودم. بیخود نبود با اون لفظ صدام میکردن. دعا کنین کشت این دفعه هم خوب شه. اولین تجربمونه. بقول بعضی ها کاردستی.
ایشالله به امیدِ خدا این اولینش انقدر شیرین و پرسود میشه که این تجربه ادامه داشته باشه
خسته نباشــی خانومِ مهندس
یعنی خانوم مهندس رو خوب اومدیا
خسته نباشی ماهی جان،انشالله خدا به کشت و کارتون برکت بده. من شنیدم عمل آوردن هندوانه آب خیلی زیادی مصرف میکنه و مناسب آب و هوای خشک و بی آب ایران نیست، نمیدونم درسته یا نه.
با اینکه اینجا کویره ولی خربزه و هندونه یکی از محصولات اینجاست. شیرین و آبدار.
گندم و جو هم همینقدر آب میخوان.
خسته نباشی مهندس.
تو دیگه نگوووووووووووووووووو.
Dame azane,ishala kesht por barkat bashe khanom mohandes
مرسی عزیزم.
خانوم مهندس .هارهار هار خندیدم
چه قشنگ،ازاین جور کارا خوشم میاد،ان شاالله یه مزرعه پرمحصول میشه براتون و ازهندونه ها به دیار ماهم بفرست
مچکرم. ان شاالله