امروز آدم بدی شدم دوباره. خواهر شوهر (فتنه خانواده) از تهران اومده. داماد جدیدشو آورده. هر کار میکنم نمیتونم ازش دلگیر نباشم. تا حالا نشده اینقده کینه کسی رو به دل بگیرم. خیلی دوس دارم مقابله به مثل کنم باش. ولی به خدا واگذارش میکنم . هیشکی از دستش امان نداره. دائما در حال تفهیم دیگرانه و نسخه دادن که در مقابل عروس این کارو کنید یا به داماد رو ندید یا به شوهرتون اینو بگید البته همش هم منفی. هرجا میره بعدش یه دعوا راه میفته . توش استثنا هم نداره. ازش متنفرم. از دست خودمم ناراحتم که اینقده خاله زنکم . ولی چیکار کنم. زندگی خواهرم رو از هم پاشید. کاراش از دلم بیرون نمیره. تا وقتی خواهرم عروسشون بود همش شوهر خواهرم رو آنتریک میکرد که این کارو کن این کارو نکن. اونا هم دعواشون میشد. دیگه خواهرم جدا شد خیالش جمع شد. ازش متنفرم. ایشالا این بلا سر دخترش بیاد.
سلام
درسته اون آدم بدیه ولی این کینه فقط شخص خودتون رو آزار میده نه اونو:))
دقیقا همینطوره. ولی دیروز داماد جدیدش با خانواده اومده بودن. دوست داشت آبرو داری شه . منم نرفتمممممممممممممممم.
هرچند که قرص اعصاب خوردم.
خواهرتون با برادر شوهرتون ازدواج کرده بود یعنی؟
البته معذرت می خوام که سوال می کنم
خواهرم عروس یکی از خواهرشوهرام شد. یعنی دایی و خواهرزاده شدن باجناق
درکت میکنم ولی بعضیا اینجورین دیگه باید به خودت بگی این سطح درک و شعورش همین قدره و به همین خاطر حتی دلت براش بسوزه چون همچین آدمایی خودشون آرامش ندارن. خوشحال باش که خواهرت قبل از اینکه وارد زندگی بشه جدا شد چون حتما در آینده مشکلات بیشتری براش ایجاد میکرد.
خواهرم عروسی کرد. اون زمان هر هفته میومد شهر ما و تمام وقت با شوهر خواهرم که میشه پسر خواهرش ساعتها تنها حرف میزدن. از همه چیز بدتر اینکه شوهرخواهرم میومد همه حرفهایی که خالش زده رو میگفت. هر وقت اینا میومدن خونه خواهرم میدون جنگ بود. حالا افتاده به جون عروس خواهرشوهر دیگم. بیچاره داره از دستش دق میکنه.
اگر تو هم مثل من مطمئن باشی بخت بهتری در ذانتظار خواهرته این همه کینه میرن کنار
حرص خوردن فقط جسم رو داغون و روح رو خسته میکنه
به خدا واگذارش کن و واقعا رهاش کن
نه اینکه ادای فکر نکردن رو در بیاری
برا دخترش بد نخواه
خود مادره پاسخ گو خواهد بود
از این حس منفی که در من شکل گرفته از دست خودم عصبانیم. واقعا روح و جسمم داغون شده.
ایشون همون خانومه است که گفتید عروسی دارن و دوست نداری بری؟ من میفهممت.. منم هیچ وقت حس تنفر از کسی رو تحربه نکرده بودم تا اینکه نسبت به یکی از بستگان همسرم پیدا کردم.. آدم خودش متعجب میشه ولی واقعا بعضی ها بدجوری آدم رو منرجر میکنند.. امیدوارم الان خواهرت خوشحال و آروم باشه ماهیگیر جون.. و خودت :راض
آره آبی جونم. تا حالا به خودم خیلی بدی کرده . حتی خواهراش از دستش امون ندارن. دائما خبرکشی میکنه و بقیه رو راهتمایی به منفی میکنه. با همین کارا باعث طلاق خواهرم شد. ازش متنفرم
عادت دارم هر شب دعا میکنم از سلامتی بابام تا بچه های مریض... اما هرشب نفرین میکنم کسیو ک یه جمله اش باعث شد زخمی ک فکر میکردم خوب شده شکاف عمیقی برداشت و هرشب از خدا میخام ک جمله ای ک راجع ب من گف یه روز یکی راجع ب عزیز زندگیش بزنه. من ادم کینه ای نیسم اما دلم صاف نمیشه با اون.... زمزمه هرشبم الهم لعن....
خدا کمکمون کنه
ماهی جون خودت رو اذیت نکن از هر دست بدی از همون دست میگیری
انشالله که آینده خواهرت روشنه
ایشالا که اینجوری بشه.
از اینکه برای دیگران بد میخام زجر میکشم
پدر و مادر و خواهر برادرای این خانم بهش اعتراض نمیکنن که چرا رابطه زن و شوهرا رو به هم میزنی؟ مثلا همین خواهرش که میگین تو زندگی عروس و پسرش دخالت میکنه هیچی بهش نمیگه؟
آدم تند و تیز با زبون گزنده ایه. هیشکی جرات نمیکنه باهاش کل کل کنه. ولی ازش یه چیزایی رو پنهان میکنن. شوهرخواهرا بهش میگن فتنه خانوم
عجب آدمیه این خواهرشوهرت. نمیترسه شاید این بلا سر بچه هاش بیاد
من منتظرم.در غیر ایتصورت عدل خدا رو انکار خواهم کرد