روزمره یک بانو

روزمره یک بانو

روزمره یک بانو

روزمره یک بانو

عیسی موسی

همسر من در یه خانواده بسته مذهبی برپایه اعمال فردی متولد شده . سختگیری در چگونگی انجام اعمال عبادی جزو خصیصه های این خانوادست. مثلا اگر بخوان روزه نگیرن حتمن خودشون رو مسافر میکنن یا برای یک نذر ساده صیغه عربی باید بخونن وگرنه اون نذر رو باطل میدونن و از این قبیل ....من در یک خانواده اجتماعی بزرگ شدم . مخصوصا ژن غالب من که از پدرخدابیامرزمه و اون خدمت به خلق رو اولین وظیفه میدونست و میگفت باید با خدا روراست بود و نباید با بعضی کارا سر خدا رو(در حقیقت خودمون) رو شیره بمالیم. ما هم نماز روزه و واجبات رو انجام میدیم. ولی سختگیرانه نه. بیشتر زندگی ما در خدمت به دیگران میگذره. ولی خانواده همسر به اعمال فردی بیشتر میپردازند و یجورایی اجتماع گریزن. پدرجان در سالهای گذشته بک مبلغ فوق سنگینی به من داد که برای حرمین عسگریین در کاظمین واریز کنم. قبل وصول چک چن بار باهاش حرف زدم که بیا باهم بریم چن تا روستا با نظارت خودت حموم یا مدرسه یا.... بسازیم. اما اون گفت نه. هرچیزی سرجای خودش. بعد هم از بهترین و گرونترین زمینهاش وقف کرد تا مسجد بزرگی ساخته شه. اون موقع هم من پیشنهاد دادم این جا رو آپارتمان سازی کنید و به عروس دومادای جوون برای دوسال با قیمت پایین اجاره بدید. اما پدرجان با غیظ به من گفت بچه جان شیطان شدی و از ساخته شدن خونه خدا جلوگیری میکنی؟ خلاصه این تفاوت در دو خانواده گاهی باعث بروز مشکل میشه. مثلا همسر میگه یه نقطه لاک رو ناخونت باقی مونده باید تمام نمازهات رو قضا بخونی. منم میگم اگه نمیتونی روزه بگیری لازم نیست خودتو گول بزنی بگی من مسافرم و از شهر بری بیرون و بعد برگردی . کافیه به خدا بگی نتونستم و جبران کنی. یا وقتی میخوایم یکار خیر کنیم همسرم صد بار میگه بگو برای رضای خدا . من میگم حالا اگه به زبون نگی هم خدا میدونه ته قلبت چیه و ......اینجوریه که من و اون سعی میکنیم تو مسائل اعتقادی به کار هم کار نداشته باشیم . اینجاست که میگن اصغر به دین خود حسن به دین خود .حالا کی اصغره کی حسن الله اعلم

نظرات 5 + ارسال نظر
نیلوفرجون یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 03:06 ب.ظ http://talkhoshirin2020.blog.ir

چقد تفاوت. دخترتون بین شمادوتاگیر میکنه که. ماهم باهم فرق داریم. خانواده شوهرم فک میکنن هرکی روضه بگیره مومنه،حالا هرکاری کردن هم اشکال نداره. وچون من به روضه اعتقاد ندارم کافرم.

یه دوست دارم که مامانش سنیه و باباش شیعه. بیچاره جرات نمیکنه هیچی بگه.

دخترک یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 03:21 ب.ظ http://firstlast7.blogfa.com

خدا خیرشون بده اما پیشنهاداتِ تو خیلی عالی بودااااا کاش انجامشون بده

حریفش نشدم

تارا یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 06:08 ب.ظ http://dokhtarekhoone.persianblog.ir

روش های همسرتون خیلی سخت گیریه:)

موافقم

افسانه یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 10:25 ب.ظ

وای چه شباهتی! خانواده همسر منم تقریبا همینجورین و تا حدی غیر اجتماعی، یک دنده و غد. خانواده ما تا حد معمولی به مذهب اهمیت میداد و پدرم خیلی دوست داشت کار مردم رو راه بندازه. هنوز بعد از بیست و هفت سال زندگی بعضی کارای خانواده همسرم واسم عجیبه!

هی میگم بیا بغلم .

خانم توت فرنگی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 06:28 ب.ظ http://pasazvesal.blogsky.com

من اعتقاد شما رو بیشتر می پسندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد