روزمره یک بانو

روزمره یک بانو

روزمره یک بانو

روزمره یک بانو

کائنات

همیشه از آدمای دائم الشاکی بدم میومده. آدمایی که دائما ناله میکنن. مگه میشه زندگی فقط روی بد داشته باشه. یعنی اصلا چیزهای کوچیکی که تو همون لحظات بد آدم میبینه و یه لبخند کوچیک میزنه نمیتونه اون روی زندگی باشه؟ وقتی زندگی خودمو آنالیز میکنم میبینم که همه چیز پنجاه پنجاه بوده. هم سختی بوده و هم شادی. امروز ظهر بعد یه ناراحتی که برام پیش اومد یه هدیه از طرف کائنات برام رسید که تحمل اون سختی رو آسون کرد. هرچند کوچیک بود ولی بی انصافیه که ازش یاد نکنم. کائنات عزیز ازت ممنونم.

بنام خدا

یک دو سه امتحان میکنم یک دو سه امتحان میکنم

بعد سیزده ماه وبلاگ نویسی بالاخره از بلاگفای عزیز اسباب کشی کردم و پا به آسمان بلاگ گذاشتم . با اینکه محیطش برام غریبس ولی با توجه به انعطاف پذیری شخصیتیم مطمئنم زود بهش اخت میشم. دوستای زیادی تو خونه قبلی پیدا کرده بودم که سعی میکنم آدرس جدید رو بهشون بدم. مهمترین مطلبی که باید خاطرنشون کنم اسم بلاگ قبلی و فرقش با جدیدیه است. تو وب قبلی خودمو ماهی صدا میکردم ولی اینجا خواستم که ماهیگیر باشم. میگن آدم هرروزش باید با روز دیگش فرق کنه و صد البته که این حرکت باید رو به جلو باشه. نمیگم ماهیگیر بودن خوبه ولی بین صید شدن و صید کردن کلی فاصلست. در هر حال هر کی بیاد خونه جدیدم بهش خوش آمد میگم. اینم آدرس قبلی :http://tasmimekobra93.blogfa.com/